سرود (برای شهيد آزادى حجت زمانی و مقاومتش در محاصره دشنه و زهر)
حديث دوباره منصور بردار
و حکايت بابک
که تکرار ميشود،
نه ميتوان ترا سرود
که خود اينک سرود بی مرگ مردمی
و نه ميتوان ترا گريست
که به سوگ اين سرزمين
تمامت خود را گريستی.
جسم بيجان نيستی
که جان ناب بی جسمی
فراشده
تا ستون های بامدادان
وآن آتش ناب
که نشان زندگی و شرف دراين شب هاست ،
نه ميتوان ترا سرود
که خود اينک سرود بی مرگ مردمی
و نه ميتوان ترا گريست
که به سوگ اين سرزمين تمامت خود را گريستی.
برکوهساران کهن ايلام
ماه نيمه شب
ترا می افشاند
و درهرخانه
زيباترين مادران سرزمين ما
گاهواره ها را به گل سرخ می آرايند
و زاد روز ترا انتظار ميکشند
17 فوريه 2006
حديث دوباره منصور بردار
و حکايت بابک
که تکرار ميشود،
نه ميتوان ترا سرود
که خود اينک سرود بی مرگ مردمی
و نه ميتوان ترا گريست
که به سوگ اين سرزمين
تمامت خود را گريستی.
جسم بيجان نيستی
که جان ناب بی جسمی
فراشده
تا ستون های بامدادان
وآن آتش ناب
که نشان زندگی و شرف دراين شب هاست ،
نه ميتوان ترا سرود
که خود اينک سرود بی مرگ مردمی
و نه ميتوان ترا گريست
که به سوگ اين سرزمين تمامت خود را گريستی.
برکوهساران کهن ايلام
ماه نيمه شب
ترا می افشاند
و درهرخانه
زيباترين مادران سرزمين ما
گاهواره ها را به گل سرخ می آرايند
و زاد روز ترا انتظار ميکشند
17 فوريه 2006
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر